pey-sel-nini-1370

۲ماهگیت مبارک عروسک مامان

1398/3/30 2:42
نویسنده : seli1370
621 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر عزیزم .سلام عروسک خوشگلم.فدای چشمای خوشگلت بشم .قربون دستای کوچیکت بشم .نمیدونم وقتی اینارو میخونی من دقیقا کجام؟؟در چه حالی و چه وضعیتی هستم .امیدوارم همیشه؟شاد وسلامت کنار هم باشیم عزیز دلم .خوشگل مامان این هفته روزهای پر تنشی داشتم .یکم خیلی اذیت شدم .تو هم اذیت شدی دختر خوشگلم .ببخش مامانو .این هفته آدمای دو رو برمو خیلی بهتر از قبل شناختم .عزیز مامان همیشه اینو از من به یاد داشته باش تو زندگیت به جز مامان و بابات به هیشکی زیادی اعتماد نکن و دل نبند چون یهو آدم بد زمین میزنن .برا همه خوب باش به هیشکی ظلم نکن ولی زیاد صمیمت نکن و اعتماد نکن .چون اکثر آدما از خوبیو و اعتماد بیش از حدت سو استفاده میکنن و بر علیهت استفاده میکنین و چیزی رو که حقت نیست کف دستت میزارن .اونقت تنها کسی که آسیب میبینه خودت هستی .همیشه حد تعادل و حفظ کن تا آسیب نبینی .اگه کسیم بهت ضربه زد زیاد ناراحت نشی .بی خیال .یه خبر خوبم برات دارم .خالت بارداره .یه دختر خاله یا پسر خاله جدید  قراره به دنیا بیاد .خیلی خوشحالم .ندیده عاشقش شدم .یسنا کوچولوی مامان این هفته مامان بد جور مریض شد .خدای ناکرده کم مونده بود از دنیا برم .خدا به تو رحم کرد و منو برگردوند ‌.پریروز کاملا اتفاقی و در عرض چند دقیقه تب و لرز شدید کردم .کاملا اتفاقی .فشارم به شدت افت کرد در حددی کل ناخنای مامانت کبود کبود شد .دست و پاهام کامل بی حس شدن .اونقدر گریه کردم داد کشیدم .زنگ زده بودم به بابات و مامان جونت گفتم زود خودتونو برسونین دارم میمیرم .خوشبختانه بابات زود رسید .اگه چند دقیقه دیر میومد معلوم نبود جه اتفاقی میفتاد .ذره ذره مرگمو احساس میکردم .کبودی از ناخنام شروع شده بود داشت پیشرفت میکرد .بابات اومد زود منو رسوند بیمارستان .به سختی به سرم و آمپول زدن .کمی حالم بهتر شد .خونمو آزمایش کردن دیدن تو خونم عفونت هست .میخواستن بستری کنن رضایت ندادم .عصر بابا منو برد دکتر بعد از کلی آزمایش و سنوگرافی مشخص شد لوزالمعده ام عفونت کرده باعث اون تب و لرز شدید و افت فشار خون شده .خلاصه مامانی اصلا حالم خوب نیست .امیدوارم وقتی اینا رو میخونی شاد و سرحال کنار هم باشیم اون روز قبل اینکه این اتفاق برام بیفته ازت عکس گرفتم .ماشالله دختر خوشگلم عروس شده بود .فدات بشم .مامانی امیدوارم همیشه کنارت باشم و خودم مراقبت باشم .ولی اینو یاد بگیر اگه یه روز من نبودم شجاع باش و سعی کن خوشبخت بشی.منتظر نباش کسی خوشبختت کنه .خودت شجاع باش و زندگیتو بساز .بدون منم زندگی ادامه داره .زندگیتو بساز چه من باشم چه نباشم .شجاع باش به کسی جز خدا تکیه نکن به هیشکی جز خودت و خدا اعتماد نکن .مامانی دعا کن زود حالم خوب شه .اصلا حالم خوب نیست .خیلی یهویی و اتفاقی کل زندگیمون بهم ریخته .دعا کن خدا مهربونه .فدات بشم دختر گلم .خیلی خیلی دوست دارم .عاشقتم .یادم رفت بهت بگم چند روز مونده ۲ ماهه بشه .۵ کیلو و ۱۰۰ گرم شدی .قربون وزنت برم .دوست دارم .

 

پسندها (6)

نظرات (1)

ـ.❅。°❆·زﮰنــــــــــبــــــــــ。*.❅· °。·❆ـ.❅。°❆·زﮰنــــــــــبــــــــــ。*.❅· °。·❆
31 خرداد 98 23:12
خوشحال شدم از اینکه با وبلاگ قشنگتون اشنا شدم لطفا دنبالم کنید موفق باشین
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به pey-sel-nini-1370 می باشد