pey-sel-nini-1370

ماه دوم و سوم بارداری

1397/8/30 12:14
نویسنده : seli1370
328 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی .سلام قربونت برم نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده.لحظه شماری میکنم دستای کوجیکتو بگیرم فقط بوسشون کنم .2 آبان بود رفتم برای صدای قلبت ای خداااا چقدر لحظه سختی بود .خیلی میترسیدم .خیلی استرس داشتم .رفتم دکتر داشت نگاه میکرد منم فکر میکردم الان میگه هیچی نیست پاشو برو .که یه دفعه گفت این ساک حاملگیته .این جنینه .اینم قلبشه مرتب داره میزنه .ای خدااا .چقدر باید شکر میکردم .معجزه بود .واقعا تو معجزه الهی هستی .خیلی خوشحال بودم .دکتر گفت برو 27 آبان تست غربالگری .27 آبان شد رفتم تست غربالگری دادم .خدا رو شکر همه چی خوب بود . رفتم سونوگرافی عزیزم دلشتی با دستات میرقصیدی .مچ دستاتو میچرخوندی .لگد میزدی .اولین بار بود دیدمت .بهترین روزهای زندگیمه .الان چند روز گذشته اصلا حرکاتت از ذهنم بیرون نمیره .هر چه قدر به دکتر گفتم جنسیتشو بگو نگفت .گفت معلوم نیست .درست 12 هفته بودی رفتم دیدمت .انشالله 3 آدز میرم دکتر ببینم چی میگه؟؟ ولی ماشالله همه چی خوب بود .چند تا مورد کوچیک بود که مهم نیست دعا کن مشکل ساز نباشه.چند وقت پیشم رفته بودم سونو فقط ساکت دیده شد خیلی کوچیک بود 6 هفته بودی .عکس اونم برا میزارم .قربونت برم من بوسمحبتمحبت کوچولو موچولو مامان خیلی سر درد داره .خیلی دعام کن زود خوب شم .دارم میرم خونه مامان جون با مهدیارو عسل بازی کنیم محبت

پسندها (2)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به pey-sel-nini-1370 می باشد