pey-sel-nini-1370

ماه اول بارداری

1397/8/30 0:00
نویسنده : seli1370
181 بازدید
اشتراک گذاری

زیباسلام عزیز دلم .سلام قربونت برم .به دنیای جدید خوش اومدی .میخوام تمام خاطرات و از لحظه اومدنت تو دلم تا آخر اینجا بنویسم .هر وقت انشالله بزرگ شدی خودت بیای خاطراتو بخونی ببینی کی اومدی؟چی کارا کردی؟؟عزیز دلم فدات بشم درست 3 مهر ماه بود که رفتم آزمایش خیلی استرس داشتم .باباتم خیلی استرس داشت.خیلی روز پر استرس وپر هیجانی بود .رفتم با مامان جون آزمایش دادم .اومدم خونه مامان جون .خاله زنگ زد گفت تا یک ساعت جواب آزمیشو میدن برو بگیر .منم بددن اینکه به بابا بگم تاکسی گرفتم بدو بدو رفتم آزمایشگاه .رفتم آزمایشمو گرفتم دیدم جواب آزمایشم مثبت همون لحظه خاله زنگ زد .گفت چی شد؟؟ گفتم مثبته .باهم اونقدز گریه کردیم .از اون ور مهدیار میگفت مامان چی شده؟ چرا گریه میکنی؟ خاله گفت خاله جون به به داره.اومدم خونه هنوز به بابا نگفتم .قرار شد بابا بیاد خونه باهم بریم آزمایشو بگیریم.گفتم بیا چایی بخور بریم .اومد خونه جواب آزمایشو گذاشتم جلوش .خندید گفت بارداری؟ گفتم آره .کلی ذوق کرد .بعد منو برد خونه اون یکی مامان جونت .آزمایشو نشونشون دادیم کلی ذوق کردن .خجالت .جات خالط عشق من بابا خیلی ذوق زده شده بود .اونقدر بهم میرسید .انواع اقسام صبحانه برام میگرفت .خیلی بهم محبت میکرد .نی نی کوچولوم بابات خیلی دوست داره .از وقتی شنیده خیلی به فکر هر دومونه .خیلی بهمون میرسه . بابات خیلی مهربونه .خوش؟به حالت که همچین بابایی داری .محبتمحبتبعد رفتم دکتر دکتر گفت همه چی خوبه .برو دو آبان سال 97 بیا ببینیم قلبش تشکیل شده یا نه؟؟ ای خداا داشتم از استرس میمردم 

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان ارشیا و پانیامامان ارشیا و پانیا
30 آبان 97 0:04
تبریک می گمگل
seli1370
پاسخ
ممنون عزیزم .
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به pey-sel-nini-1370 می باشد