pey-sel-nini-1370

۳۲ هفتگیت مبارک

1398/1/22 14:44
نویسنده : seli1370
830 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر ناز و خوشگلم .سلام کوچولوی مامان .اول از همه عیدت مبارک .اولین عیدت رو بهت تبریک میگم پرنسس کوچولوم .خیلی وقته وبلاگتو ننوشتم اشکال نداره الان همشو برا تعریف میکنم .مامانی قبل عید مامان و بابای بابات رفتن کربلا .کلی مراسم داشتن .سر مامان خیلی شلوغ بود ‌میدونم خیلی خستت کردم .کلی مهمون اومد خونه بابا جونت مهمونی شام گرفتن .خلاصه خیلی سرمون شلوغ بود .از کرللا برگشتنی برات لباس و عروسک خوشگل گرفتن .خیلی نازن .دستشون درد نکنه .بعدشم که عید شروع شد .کلی بازدید های عید داشتیم .برا فاطمه حورا جشن تولد گرفتن .خیلی خیلی خوب بود تولدش خیلی خوش گذشت .عکس همشو برات میزارم . بعدش هم که اولین سیزده بدرتو رفتیم باغ .سیزده بدرم عالی بود خیلی خوش گذشت .جات خالی عزیز دلم .واقعا جات خیلی خالیه .روز به روز داره نزدیکتر میشه برای گرفتن دستای کوچولوت .خیلی بیتابم .درسته از زایمان میترسم .ولی خیلی خیلی دلتنگتم . دوران حاملگیم واقعا روزهای خیلی عالی رو داشتم هر لحظش برام خاطره شده .واقعا خیلی خوش قدمی .تمام اتفاقات خوب خانوادگی تو دوران بارداری من اتفاق افتاد .اصلا اونقدر ماشالله سرم گرمه برای اتفاقات خوب و به یاد ماندنی که نمیدونم روزها چطور گذشت؟؟ خیلی زود گذشت برام ‌.خیلی زود تموم شد .ولی روزهای با تو بودن بهترین روزهای زندگیم بود .سرم اونقدر شلوغ میشه که وقت نمیکنم وبلاگ بنویسم .از خستگی میام خونه بیهوش میشم .مامانی اصلا منو اذیت نکردی .خیلی دختر خوبی بودی .الان کم مونده نه ماهه بشم ولی اصلا هیچ اذیتی نه داشتم نه دارم .بعضی وقتا یادم میره باردارم .خیلی بارداری راحتی داشتم ماشالله .دعا کن زایمنمم راحت باشه .نه زیاد چاق شدم نه اذیت داشتم تمام کارامو خودم میکنم .البته باباتم کمکم میکنه .بابات خیلی دلتنگته .هی میگه ساکتو آماده کن بچم شاید زود اومد .میبینم خیلی عجله داره برا اومدنت .مامانی دیشب مراسمت بود .فهمیدی حرفارو شنیدی؟؟؟ در ضمن یادم رفت بهت بگم اسمتو گذاشتیم فاطمه یسنا .قربونت برم .دیروز مراسم سیسمونی برات گرفتیم .سیسموی هاتو چیدیم با خاله جون .عمه و مامانو جون و زن عمون اومدن سیسمونی هاتو دیدن .خیلی خوششون اومد از وسایلات .مامان جونات عصرانه آورده بودن کوکو و سالاد الویه و آش دوغ .خیلی روز خوب بود .خوش گذشت .من کاری نکرده بودم ولی از خستگی کمر تا پام بی حس شده بود 😔 دیروز مهدیار و عسل و فاطمه حورا خیلی باهم بازی کردن ولی جای تو خالی بود .تو از همشون کوچیکی عشق من . اشکال نداره زن عمو هم برا تو به زودی انشالله دوست میاره شما هم باهم بازی میکنین .قربونت برم .فکر کنم تمام اتفاقاتو تعریف کردم .عکس همشو برات میزارم .عکس دونه دونه سیسمونیتم برات میزارم .دست همشون درد نکنه .خیلی زحمت کشیدن .مامان جون وبابا جونا سنگ تموم گذاشتن .بهترین ها رو برات گرفتن .دست خالتم درد نکنه خیلی زحمت کشید تو خرید سیسمونی .تمام خریدارو خاله جونت کرده .من هیچ کاری نکردم.خودش از بهترین مارک ها و جاها خرید میکرد من فقط برا رنگش نظر میدادم . پولشو بابا جونت داد زحمت خردیشم خاله جونت کشیده .دست عمه و مامان جون و بابا جون و زن عموتم درد نکنه بهترین هدیه ها رو برات گرفتن .عکس همشو میزارم .همه خیلی دوست دارن و خیلی زحمت کشیدن برات .فدات شم عشق من .😍😍😘 مراسم کربلا و سیزده بدر و جشن تولد فاطمه حورا رو برات گذاشتم عکساشو .مراسم سیسمونی رو جدا میزارم 

 

پسندها (9)

نظرات (4)

✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
22 فروردین 98 14:48
تولدت مبارک خانوم کوچولو
seli1370
پاسخ
مرسی عزیزم 
🥀نوزیتا🥀🥀نوزیتا🥀
22 فروردین 98 18:32
وای چقدر عکسهای خوبی گذاشتی 
seli1370
پاسخ
مرسی عزیزم .لطف داری 
مامان نرجس خانوممامان نرجس خانوم
23 فروردین 98 14:22
چه عکسای خوبی
ان شاءالله همیشه خوش باشین 
seli1370
پاسخ
ممنونم عزیزم .لطف دارین شما
مامان صدرامامان صدرا
24 فروردین 98 1:51
تولدت مبارک پرنسس🎂🎂🎂
seli1370
پاسخ
ممنون عزیزم 
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به pey-sel-nini-1370 می باشد