pey-sel-nini-1370

34 هفتگی و تولدت مبارک عزیز دلم

سلام فاطمه یسنای عزیزم .سلام عزیز دلم .الان که دارم اینارو برات مینویسم کنارم خوابیدی و من فقط اشک میریزم . یسنا کوچولوی مامان خوش اومدی .عجله داشتی یک ماه زود اومدی پیش مامان.تقریبا از تولدت ۲ هفته میگذره و من همچنان در شوکم .هنوز باور نکردم .هر لحظه نگرانتم .هر لحظه فکر میکنم هنوز تو شکممی. فقط اشک میریزم که اگه الان تو دلم بودی راحتتر بودی .اینجا تو این دنیا زود اومدن اذیتت میکنه .کوچیک موندی .خیلی سخته برام اذیت شدنتو ببینم .الان بزرگترین آرزوی من بزرگ شدنته ‌. خوشگل مامان تو ۳۴ و ۴ روز بودی که به دنیا اومدی ‌. وزنت ۲ کیلو هشتاد گرم بود . البته تو سنوگرافی میگفتن ۲ کیل...
11 خرداد 1398

۳۲ هفتگیت مبارک

سلام دختر ناز و خوشگلم .سلام کوچولوی مامان .اول از همه عیدت مبارک .اولین عیدت رو بهت تبریک میگم پرنسس کوچولوم .خیلی وقته وبلاگتو ننوشتم اشکال نداره الان همشو برا تعریف میکنم .مامانی قبل عید مامان و بابای بابات رفتن کربلا .کلی مراسم داشتن .سر مامان خیلی شلوغ بود ‌میدونم خیلی خستت کردم .کلی مهمون اومد خونه بابا جونت مهمونی شام گرفتن .خلاصه خیلی سرمون شلوغ بود .از کرللا برگشتنی برات لباس و عروسک خوشگل گرفتن .خیلی نازن .دستشون درد نکنه .بعدشم که عید شروع شد .کلی بازدید های عید داشتیم .برا فاطمه حورا جشن تولد گرفتن .خیلی خیلی خوب بود تولدش خیلی خوش گذشت .عکس همشو برات میزارم . بعدش هم که اولین سیزده بدرتو رفتیم باغ .سیزده بدرم عالی بود ...
22 فروردين 1398

26 هفتگی مبارک

سلام دختر خوشگلم .سلام پرنسس مامان .قربونت برم که ماشالله روز به روز داری خانم تر میشی .تازگیا نشانه گیری هات رو دنده هامه .حس میکنم چیزی دنده هامو قلقک میده میبینم دست یا پای تو هستش .تکونت میدم کنار میکشی .خیلی لذت میبرم .درسته قلقکم میاد ولی خیلی آرامش بخشه وقتی میبینم سالمی و داری بازی میکنی .انشالله ۱۰۰ ساله بشی مامانی .قلبت هزار سال بتپه . روزا خیلی زود زود میگذره .خیلی روزهای خوبیه ولی خیلی زود زود میگذره . دخترم این هفته روز مادر بود .اولین سال زندگیم بود که همه بهم روز مادر رو تبریک گفتن . مرسی که هستی و من برای اولین بار حس مادری رو حس کردم. خودمم باورم نمیشد که به منم روز مادرو تبریک میگن ‌.خیلی حس خوبیه ‌.وای ...
10 اسفند 1397

۲۵ هفتگیت مبارک عزیز دلم

سلام خوشگلم .عروسک مامان فدات بشم من .ماشالله روز به روز داری بزرگتر میشی .به هر حرف و حرکت من جواب میدی .صدات میکنم جواب میدی .ماشالله حرکتت خیلی زیاد شده . اونقدر کیف میکنم وقتی لگد میزنی .موندم وقتی به دنیا اومدی کی قراره بهم لگد بزنه 😭مطمینم خیلی دلتنگ این روزا میشم .واقعا بهترین دوران زندگیم بود با تو باهم نفس بکشیم باهم غذا بخوریم .من عشق واقعی رو با تو تجربه میکنم .وقتی میبینم نفس کشیدنت بزرگ شدنت به من وابسته است کیف میکنم که از وجود من یک فرشته دیگه داره به وجود میاد .عزیز دلم خیلی روزهای شیرینیه .شاید نتونی حسمو الان درک کنی ولی وقتی مامان شدی میفهمی .قربون تک تک وجودت برم که ب...
28 بهمن 1397

۲۲ هفتگی مبارک

سلام دختر عزیزم .سلام ملوسکم .سلام پرنسس مامان و بابا .دخترم سیسمونیت تقریبا تموم شده .چند تا وسایلت مونده .یکیم بابا برات چند تا وسایل میگیره که اونم مونده .دست بابا جون  و مامان جون و خاله جونت درد نکنه .خیلی زحمت کشیدن تو این مدت .تقریبا وسایلاتو تموم کردن .خاله جونتم برات وسایل گرفته .دستش درد نکنه .دیروز رفتم دکتر صدای قلبتو شنیدم .قربون صدای قلبت برم من .چه تاپ توپی میکرد .دکتر گفت همه چی عالیه .رشدشم خیلی خوبه .خیلی خوشحال شدم .قربونت برم .تازگیا خیلی دلم برات تنگ شده . دیروز اصلا خبری ازت نبود هیچ حرکتی نمیکردی اونقدر باهات حرف زدم نازتو کشیدم .یهو شروع کردی به تالاپ تولوپ .دوز اورم گشده 😅😍اونقدر حرکت کردی .باهام بازی میکرد...
10 بهمن 1397

۲۴ دی سال ۹۷ اولین حرکتت تو شکم مامان

سلام عزیز دلم .قربون اون حرکات نازت بشم من .امروز ۲۴ دی ماه سال ۹۷ درست ۲۰ هفته و دو روز هستم .اولین حرکتتو فهمیدم. قربونت برم  خیلی خیلی خوشحالم . امروز از صبح به مثانم فشار میاری .هی ضربه میزنی . الانم بیدار موندم باز ضربه بزنی بفهمم .خیلی خیلی دوست دارم .عاشقتم مامانم .با هر حرکتت احساس میکنم کل دنیا رو بهم دادن .خدا رو هزاران هزاران مرتبه شکر . تو نعمت و رحمت و هدیه از طرف خداوندی . هزاران بار هم شکر کنم باز کمه .قربونت برم. امروز بهترین روز زندگیم بود .هیچ وقت لحظه به لحظه خاطرات بارداری رو فراموش نمیکنم .لحظه به لحظش لذته .لذته با تو بودن .لذت عاشق و معشوق .لذت حس غریب و وصف نشدنی بین من و تو.به بابا هم کفتم داری تکون میخوری ...
25 دی 1397

۲۰ هفتگیت مبارکه عشق من

سلام پرنسس خوشگلم .حالت خوبه؟؟ قربان تکونای نبض مانندت برم .فقط در حد نبض احساس میکنم حرکتتتو .بعضی وقتا نگرانت میشم .شاهزاده خانم دلم برات به ذره شده .میدونم چند روزه مامان خیلی خستت کرده .ولی مجبورم عزیز دلم .شبا از خستگی نمیتونم بخوابم تو هم با من بیدار میمونی .چند روز دیگه تحمل کنی تموم میشه ‌بابا امتحاناتش شروع شده .مجبورم براش صبحونه و نهار و شام مفصل درست کنم خونه رو زود زود تمیز کنم تا بتونه با آرامش به درساش برسه .ولی شبا از کمر درد گریم میگیره .دعا کن بابا اماحانتشو خوب بده .این ترم آخرشه .دیگه داره تموم میشه خدا رو شکر .چند تا کار نا تموم داریم دعا کن زود همش نتیجه بده .این هفته خیلی سرم شلوغ بود ببخشید نتونستم زودتر از ...
24 دی 1397

19 هفتگی و ویارونه عشقم

سلام مامانی .سلام نور چشمم .خیلی دوس دارم وقتی بزرگ شدی بیای خاطراتتو خودت بخونی .انشالله وقتی اینارو میخونی چه من باشم چه نباشم خوش و سلامت باشی و تو زندگیت موفق باشی .مامانی امروز ۱۹ هفته شدی .ماشالله روز به روز داری خانم تر میشی .مامانم روز به روز چاقتر میشه .  اشکال نداره انشاللله وقتی به دنیا اومدی رژیممو شروع میکنم قوقولی تو هم اونقدر شلوغی میکنی ازم کار میکشی که خود به خود لاغر تر مشم .فدای شلوغیهات برم من .مامانی امشب خیلی تو شکمم شلوغی کردی .نمیدونم چرا نمیخوابیدی؟؟ نذاشتی منم بخوابم .فدای اون پاهای کوجیکت بشم من که فقط تکون میخورن .   پرنسسم دیشب خونه مامان جونت بودیم .به مناسبت قدم های ناز و کوچولوی تو مام...
14 دی 1397

۱۸ هفتگیت مبارکه پرنسسم

سلام پرنسس مامان .سلام خوشگل مامان .سلام ناز نازی مامان .سلام کوچولو موچولوی مامان .قربون تک تک اعضای بدنت برم من .قربون اون پاهای کوچیکت قلب کوچولوت دستات انگشتات .پاهات که همشک اون روز تو سنوگرافی دیدم .عیزی مامانم ۹ دی سال ۹۷ رفتم سنوگرافی برای تعیین جنسیت .رفتم آقای دکتر تک تک اعضای بدنتو بهم نشون داد .قربون طحال و کبد ومعدت برم من که همشو دیدم .قربون او کلیه های کوچیکت .عاشقتم به خدا عاشقتم .از الان بوتو دارم حس میکنم شب خواب میدیدم بهت شیر میدم .اونقدر شیر خورده بودی که همه صورتت شیر بود چه لحظه شیرینی بود .انشالله زود دنیا بیای بگیرم بغلت بوت کنم بها شیر بدم .قربون بوی تنت برم من .آقا دکتره گفت بچت دختره .پرنسس کوچولوم نمیدونی چقدر خو...
12 دی 1397

۱۷ هفتگی و یلدا مبارک عشق مامانی

سلام قربون دل کوچیکت برم من .این چند روز خوش گذشت؟؟ مامانم خسته نشدی؟؟ از دست مامان که ناراحت نیستی؟؟ خدایی نکرده اذیتت نکردم؟؟ عزیز دلم ۱۷ هفتگیت مبارکه .دو روز پیش اولین شب یلدات بود عزیز دلم .ولی این شب یلدا با شب یلداهای قبلی فرق میکرد .همیشه خونه مامان جون اینا بودیم امسال خونه مادر شوهر عمه هاله اینا بودیم .با مادر جون و پدر جونه عمه هاله اینا و فاطمه حورا عمو حامد و زن عمو فروغ رفتیم سفر دو روزه .خیلی خوش گذشت مامانی .یکم خسته شدم ولی حال مامان خوب خوب بود .انشالله که تو اذیت نشدی و به مامان اخم نکردی .اگه اذیت شدی منو ببخش فدات بشم .خیلی دوست دارم هر لحظه هر لحظه فقط فکر تو بودم .رفتیم کنار رودخانه ارس ماهی خوردیم با عشقم .از اونجا ر...
3 دی 1397
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به pey-sel-nini-1370 می باشد